مترادف کسره : زبر، شکسته
برابر پارسی : زیرنشان، زیرواگ
the vowel-point (-)called in Persian
۱. زبر
۲. شکسته
زبر
شکسته
(کَ رِ) [ ع . کسرة ] (اِ.) حرکت زیر حرف .
(کِ رَ) [ ع . کسرة ] (اِ.) تکه ای از چیز شکسته . ج . کسرات .
کسرة. [ک ُ رَ ] (ع اِمص ) اسم است کسر را. (ناظم الاطباء).
کسره . [ ک َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) کسرة. حرکت زیر. رجوع به کسرة شود.
کسرة. [ ک ِ رَ ] (ع اِ) پاره ای از چیزی شکسته . ج ، کِسَر، کِسر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قطعه ای از شیئی شکسته و منه الکسرة من الخبز. ج ، کِسَر، کِسرات ، کِسَرات . (از اقرب الموارد). || نوع و هیئت شکستن . (ناظم الاطباء).
کسرة. [ ک َ رَ ] (ع اِ)یک دفعه شکستن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هزیمت . وقعت علیهم الکسرة؛ یعنی هزیمت شدند. ج ، کسرات . (از اقرب الموارد). || حرکت زیر و علامت آن . (از اقرب الموارد). حرکت زیر و کسره . (ناظم الاطباء). حرکت زیر حرف و علامت آن «» است .
حرکت زیر حرف و علامت آن؛ زیر.
تکهای از یک چیز شکسته و خردشده؛ تکه.