مترادف گورخانه : خاکجا، قبر، گور، گورگاه، مدفن، مزار، مقبره
گورخانه
مترادف گورخانه : خاکجا، قبر، گور، گورگاه، مدفن، مزار، مقبره
مترادف و متضاد
خاکجا، قبر، گور، گورگاه، مدفن، مزار، مقبره
فرهنگ فارسی
دهی است جزئ دهستان طارم پایین بخش سیروان شهرستان زنجان واقع در ۱۷ هزار گزی شمال خاوری سیروان و ۳ هزار گزی راه عمومی .
اتاقی سنگی یا چوبی که در آن اشکال مختلف تدفین صورت گرفته باشد
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
گورخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و زیتون و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و صعب العبور است . آثار ده خرابه ای در اطراف مزرعه ٔ قوشچی دیده میشود و مزرعه ٔ قوشچی جزو این قریه است . تابستان بجز چند خانوار بقیه برای تعلیف احشام و تغییر آب وهوا به ییلاق داشکن و یلی یورت میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
با عبرت گورخانه ٔ جان
در عشرت گورخان چه باشی ؟
خاقانی .
نه بر سنجر شبیخون برد زَاول گورخان وآخر
شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش .
(دیوان خاقانی چ سجادی ص 214).
در چنین گورخانه موری نیست
که بر او داغ دست زوری نیست .
نظامی (هفت پیکر ص 70).
گورخان را چو گور در خم کرد
رفت از آن گورخانه پی گم کرد.
نظامی (هفت پیکرص 70).
همان گورخانه ز غاری گزید
کز آتش در آن غار نتوان خزید.
نظامی (از آنندراج ).
گورخانه ی ْ راز تو چون دل شود
آن مرادت زودتر حاصل شود.
مولوی .
از خاک گورخانه ٔ ما خشت ها پزند
وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود.
سعدی .
تا در این کهنه گورخانه نشست
گورخان هم زداغ گور نرست .
امیرخسرو (از آنندراج ).
با عبرت گورخانه جان
در عشرت گورخان چه باشی ؟
شبیخون کرد اجل تا گورخانه شد شبستانش.
که بر او داغ دست زوری نیست.
رفت از آن گورخانه پی گم کرد.
کز آتش در آن غار نتوان خزید.
آن مرادت زودتر حاصل شود.
وآن خاک و خشت دستکش گل گران شود.
گورخان هم زداغ گور نرست.
گورخانه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طارم پایین بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 17 هزارگزی شمال خاوری سیردان و 3 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 648 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه سمنگان و یلی یورت تأمین میشود. محصول آن غلات و زیتون و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو و صعب العبور است. آثار ده خرابه ای در اطراف مزرعه قوشچی دیده میشود و مزرعه قوشچی جزو این قریه است. تابستان بجز چند خانوار بقیه برای تعلیف احشام و تغییر آب وهوا به ییلاق داشکن و یلی یورت میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
فهرست آثار ملی ایران
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
پس از مهاجرت افراد ایل کلهر از غرب کشور در عهد شاه طهماسب یکم صفوی به منطقه طارم، این روستا به عنوان اولین جایگاه زندگی آنان قرار گرفت که رفته رفته با گسترش جمعیت ایل،اغلب آنان به مناطق خریداری شدی خود که هم اکنون روستاهای قوشچی، مرتضانک و دلجک نام دارند، منزل گزیدند. این روستا دارای دو محله متروکه قدیمی در خود است که نشان دهنده تاریخ ایل کلهر می باشد . هم چنین قبرستان این روستا قدیمی ترین قبرستان ایل کلهر است.
کوه قر ه داغ در بالای این روستا قرار گرفته و به عنوان نماد این روستا می باشد .از دیگر مناظر تفریحی این روستا, منطقه سنگور است که پایین این ناحیه باغ های گسترده زیتون اهالی ایل کلهر قرار گرفته و نواحی بالایی آن به صورت کوهستانی و دست نخورده باقی مانده است که جایگاه زندگی بزهای کوهی بسیاری می باشد که در فصل سرما به این ارتفاعات می آیند.دشت قمیشلر از جمله مناظر تفر یحی این روستا می باشد که دارای چشمهٔ بهاری است.در این دشت و تپه های متصل به آن قارچ دنبلان, در اوایل بهار به وفور یافت می گردد که سالانه مردمان ایل کلهر برای پیدا کردن این ماده مقوی به این ناحیه می آیند.از جمله دیگر طبیعت های سرسبز این روستا که می توان نام برد عبارتند از:چشمه آب معدنی کسمبعین در ارتفاعات نیمه ییلاقی, دربند سنگور, حاجتگاه در مناطق ییلاقی, طبیعت آشاقی بیبار در ییلاقات ایل کلهر, ییلاق ساختمان, ییلاق فردوس و سه قلعهٔ آن.
این روستا در دهستان بیگم قلعه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۱ نفر (۱۵خانوار) بوده است.