مترادف قرابه : شیشه، صراحی
قرابه
مترادف قرابه : شیشه، صراحی
فارسی به انگلیسی
flask, carboy
jeroboam
مترادف و متضاد
شیشه، صراحی
فرهنگ فارسی
مانند شبیه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
راحت ز مزاج رخت بربست
قرابه اعتدال بشکست.
قرابه می نهاد بر طاق.
قرابه شکست و می برون ریخت.
یک بار گشته باش فلک گو به کام من.
قرابة. [ ق ِ ب َ ] (ع مص ) به شب سیر کردن جهت به آب آمدن . (منتهی الارب ). گویند: قربت الابل قِرابة؛ به شب سیر کردند شتران جهت به آب آمدن بامدادان . (منتهی الارب ). || رفتن بسوی آب هرگاه بین رونده و آب یک شب فاصله باشد. (از منتهی الارب ). گویند: قَرَبْت َ، اذا سرت الی الماء و بینک و بینه لیلة. || نزدیک گردیدن . || شمشیر در نیام کردن . یا قراب ساختن شمشیر را. || گوشت قراب خورانیدن مهمان را. (منتهی الارب ).
قرابة. [ ق ُ ب َ ] (ع اِ) مانند. شبیه . || خویشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خویشاوندی . (ناظم الاطباء). || نزدیک . قرابةالشی ٔ؛ ماقارب قدره . قریب . لابقرابة منک ؛ ای بقریب . (منتهی الارب ). || نزد: و لابقرابة منک ؛ یعنی در نزد تو. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) دانائی . || دریافت . (منتهی الارب ) (آنندراج ).و از همین معنی است قُرابةالمؤمن . (منتهی الارب ).
قرابة. [ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) نزدیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خویشی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قرابات . (منتهی الارب ): هو ذوقرابتی ؛ او خویش من است . و نگویند هو قرابتی . (ناظم الاطباء). || رَحِم . (ناظم الاطباء). || آنقدر از آب و مانند آن که قدح و خنور را پر گرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شبگیری که بامدادان به آب رسند. || (مص ) قُرب . (ناظم الاطباء). || رفتن به شب جهت به آب آمدن بامدادان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
دانشنامه عمومی
ویکی پدیای انگلیسی، Carboy
قرابه ها داخل منزل برای تخمیر نوشابه، آبجو یا شراب نیز استفاده می شوند.
قرابه یک ظرف شیشه ای یا پلاستیکی مورد استفاده در تخمیر نوشابه، شراب، سیب طبیعی و آبجو است. معمولاً به آن یک درپوش لاستیکی و یک قفل برای جلوگیری از ورود باکتری و اکسیژن در طول فرایند تخمیر نصب شده است.
در طی فرایند تخمیر، از یک قرابه اولیه استفاده می شود. هنگامی که تخمیر اولیه کامل شود، آبجو به قرابه ثانویه منتقل می شود.