کلمه جو
صفحه اصلی

مبرات


مترادف مبرات : نیکی ها، اعمال خیر، خوبی ها، نیکویی ها، خیرها، مبرت ها، عطایا

فارسی به انگلیسی

alms


charitabe deeds, alms, charitable deeds

charitable deeds


مترادف و متضاد

نیکی‌ها، اعمال‌خیر، خوبی‌ها، نیکویی‌ها، خیرها، مبرت‌ها


عطایا


۱. نیکیها، اعمالخیر، خوبیها، نیکوییها، خیرها، مبرتها
۲. عطایا


فرهنگ فارسی

خیرها، خوبیها، نیکویی ها، بخششها
(اسم ) جمع مبرت نیکیها اعمال خیر : ابواب خیرات و مبرات بر عام. خلایق گشاده .

فرهنگ معین

(مَ بَ رّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مبرة ، خیرات و اعمال خیر.

لغت نامه دهخدا

مبرات . [ م َ ب َرْ را ] (ع اِ) ج ِ «مبرة». خیرات و اعمال خیر و دهشته . (ناظم الاطباء). نیکیها. اعمال خیر. کارهای نیک : ابن الجراح او را بفریفت و بطریق مهادات و ملاطفت و انواع مبرات بدست آورد و او را بکشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 310). ابواب خیرات و مبرات بر عامه ٔ خلایق گشاده . (المعجم چ دانشگاه ص 13). پادشاه زاده هولاکو که هر یک را برقدر و منزلت با مبرات و صلاحت باز می گردانید. (جهانگشای جوینی ).


مبرات. [ م َ ب َرْ را ] ( ع اِ ) ج ِ «مبرة». خیرات و اعمال خیر و دهشته. ( ناظم الاطباء ). نیکیها. اعمال خیر. کارهای نیک : ابن الجراح او را بفریفت و بطریق مهادات و ملاطفت و انواع مبرات بدست آورد و او را بکشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 310 ). ابواب خیرات و مبرات بر عامه خلایق گشاده. ( المعجم چ دانشگاه ص 13 ). پادشاه زاده هولاکو که هر یک را برقدر و منزلت با مبرات و صلاحت باز می گردانید. ( جهانگشای جوینی ).

مبراة. [ م ُ ] ( ع ص ) ( از «ب ری » ) ناقة مبراة، ناقه بُرَه در بینی کرده شده. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ). ماده شتر حلقه در بینی کرده. ( ناظم الاطباء ).

مبراة. [ م ِ ] ( ع اِ ) ( از «ب ری » ) کارد کمان تراش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || قلمتراش و چاقو. || رنده نجاری. || سوهان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

مبرت#NAME?


= مبرت

پیشنهاد کاربران

در علم حقوق:هر عمل حقوقی مبتنی بر احسان به عموم ( بریات نیز گفته میشود ) ، مانند وقف عام


کلمات دیگر: