کلمه جو
صفحه اصلی

قدرت طلب


برابر پارسی : جاه پرست، فزون خواه

فارسی به انگلیسی

domineering

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه خواستار قدرت است : مهد علیا زن شاه محمد ( صفوی ) بانویی غیور قدرت طلب تندخوی لجوج کینه جو بود .

فرهنگ عمید

آن که خواستار قدرت است، سلطه جو، خواهان قدرت.

فرهنگ فارسی ساره

فزون خواه، جاه پرست



کلمات دیگر: