مانند بودن شباهت : مانندگی یکی است بعرضی ... ندیدم من اندر جهان تا جور بدین فر و مانندگی با پدر . ( شا. بخ ۷۶۸ : ۳ )
لغت نامه دهخدا
مانندگی. [ ن َن ْ دَ / دِ ] ( حامص ) مانندی. شباهت. مشابهت. مضارعت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مانند بودن : ندیدم من اندر جهان تاجور بدین فر و مانندگی با پدر.
فردوسی.
مانندگی یکی است به عرضی... ( دانشنامه ). ندانم که از پاکی پیکرش چه مانندگی سازم از جوهرش.
نظامی.
فرهنگ عمید
مانند بودن، شبیه و نظیر بودن.
دانشنامه عمومی
مانندگی، زیگوسیتی یا جورزاگ به همانندی دو فنوتیپ (رخ مانه) در یک الل (صفت) یک ارگانیسم (اندامگان) می گویند. اگر هر دو فنوتیپ یک ارگانیسم یکسان باشند به آن «هم ماننده» یا هُموزیگوس (Homozygous) می گویند؛ اگر دو فنوتیپ با هم تفاوت داشته باشند به آن «دگرماننده» یا هِتروزیگوس (Heterozygous) می گویند؛ اگر یکی از دو فنوتیپ در اندامگان نباشد به آن «نیمه ماننده» یا هِمیزیگوس (Hemizygous) می گویند و اگر هر دو فنوتیپ نباشند به آن «هیچ ماننده» یا «نولی زیگوس» (Nullizygous) می گویند.