کلمه جو
صفحه اصلی

مبذول داشتن


مترادف مبذول داشتن : دادن، بخشیدن، عنایت کردن، بذل کردن، صرف کردن، به کار بردن

فارسی به انگلیسی

to give generously, to allow

مترادف و متضاد

صرف کردن، به کار بردن


۱. دادن، بخشیدن، عنایت کردن، بذل کردن
۲. صرف کردن، به کار بردن


دادن، بخشیدن، عنایت کردن، بذل کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بخشیدن دادن ( در سخن از بزرگان باحترام استعمال شود ) : عاطفت خسروانه ملتمس او را مبذول داشت . ۲ - انجام دادن بعمل آوردن : از کوششهایی که مبذول داشته اید سپاسگزاریم .

فرهنگ معین

( ~. تَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - بخشیدن . ۲ - به عمل آوردن .


کلمات دیگر: