مترادف قدح پیما : ساقی، نوشگر، باده خوار، باده گسار
قدح پیما
مترادف قدح پیما : ساقی، نوشگر، باده خوار، باده گسار
لغت نامه دهخدا
قدح پیما. [ ق َ دَ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب ) ساقی :
به تماشا چو سرو قامت او
بر لب جوی شد قدح پیمای.
چشم مخمور توبر دست قدح پیمایست.
به تماشا چو سرو قامت او
بر لب جوی شد قدح پیمای.
امیرشاهی ( از آنندراج ).
عارفان از می تا شیشه دل سرگرم اندچشم مخمور توبر دست قدح پیمایست.
میرزا رضی دانش ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. ساقی.
۲. شراب خوار.
۲. شراب خوار.
کلمات دیگر: