کلمه جو
صفحه اصلی

قطره چکان


برابر پارسی : چکانه، چکه چکان، چکاننده

فارسی به انگلیسی

dropping tube, dropper, dropping-tube

dropping-tube, dropper


dropper


مترادف و متضاد

drip pan (اسم)
قطره چکان

dropper (اسم)
قطره چکان، چکاننده، اویخته

dropping tube (اسم)
قطره چکان

فرهنگ فارسی

لوله یا افزارۀ ساده‌ای که از آن برای چکاندن قطره استفاده می‌کنند


( صفت اسم ) آلتی است شیشه یی که انتهایی آن از یک بر آمدگی لاستیکی یا پلاستیکی یا شیئی قابل ارتجاع پوشیده شده. اگر یک سر شیشه یی آن را درون مایع و محلولی قرار دهند و با دست انتهایی لاستیکی آن را کمی فشار دهند مقداری از هوا خارج شود و بجای آن مایع بدرون شیشه صعود نماید و از آن برای گرفتن چند قطره معین از دوا و محلول استفاده کنند .

فرهنگ معین

( ~ . چِ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) وسیله ای برای ریختن مایعات به صورت قطره قطره .

لغت نامه دهخدا

قطره چکان. [ ق َ رَ / رِ چ َ /چ ِ ] ( اِ مرکب ) لوله باریک شیشه ای است که یک انتهای آن خیلی باریکتر شده است و انتهای دیگر آن به لوله لاستیکی سربسته ای متصل میباشد. طبق قرارداد بین المللی قطر داخلی لوله خیلی باریک قطره چکان 0/6 میلیمترو قطر خارجی آن سه میلیمتر است ، و برای آنکه اندازه قطره ها متساوی باشد باید قطره چکان را قائم نگه دارند و جریان قطره ها با تأنی و قطره قطره یعنی با سقوطآزاد انجام گیرد. ( کارآموزی داروسازی جنیدی ص 18 ).

فرهنگ عمید

آلتی شیشه ای یا پلاستیکی برای برداشتن یا ریختن مقدار خیلی کمی از یک مایع.

دانشنامه عمومی

قطره چکان (به انگلیسی: dropper) وسیله ای شیشه ای یا پلاستیکی است که یک طرف آن دارای حباب لاستیکی قابل ارتجاع و طرف دیگر آن یک میلهٔ شیشه ای (یا پلاستیکی) با نوک بسیار باریک است. طول لولهٔ قطره چکان با ارتفاع دهانهٔ ظرف محتوای مایع مورد استفاده متناسب است و از چند سانتی متر تجاوز نمی کند.
معمولاً از قطره چکان برای ریختن معرف ها (فنل فتالئین، تورنسل، متیل اورانژ) یا برداشتن محلول هایی که بخار سمّی تولید می کنند (مانند اسید کلریدریک غلیظ، آب برم، آمونیاک و…) یا محلول هایی که احتمال خطر آن ها هنگام ریختن به دست و لباس زیاد است (مانند محلول اسید سولفوریک غلیظ یا اسید نیتریک غلیظ) استفاده می کنند.

فرهنگستان زبان و ادب

{dropper, instillator} [علوم دارویی] لوله یا افزارۀ ساده ای که از آن برای چکاندن قطره استفاده می کنند

واژه نامه بختیاریکا

تُینا


کلمات دیگر: