کلمه جو
صفحه اصلی

کان لم یکن


برابر پارسی : رها شده، دور ریخته، افکنده، افتاده

فارسی به انگلیسی

null, as if it had never existed, null(and void)

null(and void)


فرهنگ فارسی

۱- مانند این که نبوده چنانکه نبود . ۲- بلا اثر ملغی . یا کان لم یکن حساب کردن ( محسوب داشتن فرض کردن ) . ۱- نابوده انگاشتن . ۲- ترتیب اثر ندادن .

فرهنگ معین

(کَ. لَ. یَ کُ ) [ ع . ] (ق مر. ) لغو شده ، بی اثر، مانند آن که اصلاً وجود نداشت .

دانشنامه عمومی

باطل ،ملغی ،تا اطلاع ثانوی معلق ماندن،برگرفته از زبان عربی و رایج در زبان فارسی


هیچ انگاشته، بیهده انگاریده، تبه انگاشته، تباه انگاشته، برهوده انگاشته.


پیشنهاد کاربران

بی تاثیر, بدون اثر, ترتیب اثر ندادن

بی اثر بودن - نابود شده

غیر قابل استناد. مستند نیست. غیر قابل اعتنا

شتر دیدی ندیدی

چنان نابود شود که انگار از ازل وجود نداشته.

همچین چیزی ویا عملی که صورت گرفته دیگر به قوت خوداعتبارواثری ندارد. مثل اینکه نبوده ونیست.

حذف کنارگذاشتن موضوعی؟برای مثال بند وماده ازقانونی خلافی که درواقع بااشکالاتی مواجه است

بیخیالی طی کردن راجع به موضوع
از شرش بگذره

بی اعتبار - حذف و بی اثر - قابل استناد نبودن

بی اعتبار - قابل استناد نبودن - الزامی برای پذیرش نداشتن

چیزی که قبلاً بوده و الان دیده محو و نیست شده.

بی اعتبار، بدون اعتبار
مثال: در صورت عدم رفع نواقص در مهلت 30 روزه، تقاضای شرکت کان لم یکن تلقی میشود ( بی اعتبار تلقی میشود - بدون اعتبار تلقی میشود ) .

انگار، نه انگار که بوده است.

بی اثر، ترتیب اثر ندادن، لغو، ملغی ، فاقد اعتبار

صفر - بی اعتبار - ملغی

حذف ـ محو شود، لغو ـ ملغی گردد

دقیق تر و تخصصی تر اگربخواهیم حرف بزنیم بایدبگوییم:این عبارت از چهار کلمه تشکیل شده:کَ:اَدات تشبیه است یعنی مانندومثل، أنْ:حرف مصدریّ است به معنای که و اینکه. لَمْ:ادات نفی است. یَکُنْ:ابتدا یکون ( بمعنای میباشد ) بوده و بعدازآنکه سرش لَم ( ادات نفی ) درآمد به این شکل درآمد.
پس معنای تحت اللفطی شد: مثلِ اینکه نبوده است.


در یک کلام ( منتفی )

باطل شده

فسخ

باطل - منسوخ - ملغی - بی اعتبار - بی اثر - مانند آنکه هرگز وجود نداشته

گویی نبوده است معادل فارسی این کلمه میشود


کلمات دیگر: