زکریا ابن عیسی محدث منسوب است به شغب و آن آبخوری است میان بصره و شام .
شغبی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شغبی. [ ش َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به یداشغب که دو وادی از ابله میباشند. ( از انساب سمعانی ).
شغبی. [ ش َ با ] ( اِخ ) دهی است بر یک مرحله از ابله. ( منتهی الارب ).
شغبی. [ ش َ ] ( اِخ ) زکریابن عیسی محدث. منسوب است به شغب و آن آبخوری است میان بصره و شام. ( منتهی الارب ).
شغبی. [ ش َ با ] ( اِخ ) دهی است بر یک مرحله از ابله. ( منتهی الارب ).
شغبی. [ ش َ ] ( اِخ ) زکریابن عیسی محدث. منسوب است به شغب و آن آبخوری است میان بصره و شام. ( منتهی الارب ).
شغبی . [ ش َ ] (اِخ ) زکریابن عیسی محدث . منسوب است به شغب و آن آبخوری است میان بصره و شام . (منتهی الارب ).
شغبی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب است به یداشغب که دو وادی از ابله میباشند. (از انساب سمعانی ).
شغبی . [ ش َ با ] (اِخ ) دهی است بر یک مرحله از ابله . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: