صفحه اصلی
زور دادن
بستن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فارسی به انگلیسی
jam
,
press
,
push
to press upon, to push
فرهنگ فارسی
نیرو کردن فشار دادن
لغت نامه دهخدا
زور دادن. [دَ ] ( مص مرکب ) زور آوردن. فشار دادن. نیرو کردن.
کلمات دیگر: