کلمه جو
صفحه اصلی

فلار

لغت نامه دهخدا

فلار. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین که دارای 414 تن سکنه است . آب آن ازچشمه و محصول عمده اش غله ، نخود، انگور و کاردستی مردم کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


فلار. [ ف َل ْ لا ] (اِ) آذربو. (فهرست مخزن الادویه ). نوعی بیخ سفید است . (آنندراج ). قلار. عرطنیثا را به پارسی فلارگویند و گلیم شوی نیز گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).


فلار. [ ف َل ْ لا ] ( اِ ) آذربو. ( فهرست مخزن الادویه ). نوعی بیخ سفید است. ( آنندراج ). قلار. عرطنیثا را به پارسی فلارگویند و گلیم شوی نیز گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فلار. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش معلم کلایه شهرستان قزوین که دارای 414 تن سکنه است. آب آن ازچشمه و محصول عمده اش غله ، نخود، انگور و کاردستی مردم کرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۹′۵۹″شمالی ۵۰°۱۰′۱۶″شرقی / ۳۶٫۴۹۹۸۳۰۵۵۵۵۵۵۶°شمالی ۵۰٫۱۷۱۱۶۱۱۱۱۱۱۱۱°شرقی / 36.4998305555556; 50.1711611111111
فلار، روستایی از توابع بخش رودبار شهرستان شهرستان قزوین در استان قزوین ایران است.
این روستا در دهستان رودبار شهرستان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۳ نفر (۱۶خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: