کنایه از روزگار
سرای فسوس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سرای فسوس. [ س َ ی ِ ف ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از روزگار :
چه بندی دل اندر سرای فسوس
که هزمان به گوش آید آوای کوس.
که گه سندروس است گه آبنوس.
چه بندی دل اندر سرای فسوس
که هزمان به گوش آید آوای کوس.
فردوسی.
مکن ایمنی در سرای فسوس که گه سندروس است گه آبنوس.
فردوسی.
کلمات دیگر: