زوفلین. ( اِ ) بمعنی زورفین که زرفین درخانه و صندوق باشد. ( برهان ). بمعنی زوفرین است. ( جهانگیری ). زفرین. زوفرین. زولفین. زورفین. رزه که چفت بدان افتد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
مردم دانا نباشد دوستش یک روز بیش
هر کسی انگشت خود یک ره کند در زوفلین.
مردم دانا نباشد دوستش یک روز بیش
هر کسی انگشت خود یک ره کند در زوفلین.
منوچهری ( از جهانگیری ).