زولابی . (ص نسبی )منسوب است به زولاب . رجوع به ماده ٔ قبل و بعد شود.
زولابی
لغت نامه دهخدا
زولابی. ( ص نسبی )منسوب است به زولاب. رجوع به ماده قبل و بعد شود.
زولابی. ( اِخ ) نام جاسوس ابومسلم بوده. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به ماده قبل شود.
زولابی. ( اِخ ) نام جاسوس ابومسلم بوده. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به ماده قبل شود.
زولابی . (اِخ ) نام جاسوس ابومسلم بوده . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
کلمات دیگر: