کلمه جو
صفحه اصلی

زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی

دانشنامه عمومی

از عوامل مهم انتشار و گسترش زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در آسیای کوچک، یکی مهاجرت خاندانهای با فضل و دانش ایرانی تبار مانند بهاءالدین سلطان العلماء پدر مولانا، نجم الدین رازی «دایه»، اوحدالدین کرمانی، فخرالدین عراقی، سراج الدین ارموی، سیف الدین فرغانی، ناصرالدین ابن بی بی و…باین منطقه است. محیط امن و دانش پرور بلاد روم در قرن هفتم و امکان نشأت خلاقیت فرهنگی، عرفاء و ادبای جهان اسلام را باین سامان کشانده بود. آثار فارسی این بزرگان علم و ادب، مخصوصاً تصنیف کتاب مستطاب مثنوی مولوی و پیدایش طریقت فارسی مولویه، نه تنها زبان و ادب فارسی را در آن دیار استوار ساخت، بلکه به روایت عزیزبن اردشیر استرآبادی (متوفی بعد از سال ۸۰۰ ه‍.ق / ۸–۱۳۷۹م) مؤلف کتاب بزم و رزم، «جمهور اهالی ممالک روم» در قرن هشتم هجری «به زبان پارسی مایل و راغب بودند».
سلطان ایلدرم بایزید خان اول (۷۹۱/۱۳۸۹ – ۸۰۵ ه‍. /۱۴۰۳م)، شعر فارسی، مأخذ نفیسی.
سلطان محمدخان دوم (فاتح) (۸۴۸/۱۴۴۴ – ۸۵۰/۱۴۴۶) و (۸۵۵/۱۴۵۱ – ۸۸۶/۱۴۸۱)، اشعار فارسی، مأخذ نجیب الله.
سلطان بایزیدخان دوم (۸۸۶/۱۴۸۱ – ۹۱۸/۱۵۱۲)، اشعار فارسی، مأخذ خسروشاهی.
سلطان سلیم خان اول متخلص به «سلیمی» (۹۱۸/۱۵۱۲ – ۹۲۶/۱۵۲۰)، دیوان شعر، مأخذ گیب.
سلطان سلیمان خان اول «قانونی» متخلص به «محبی» (۹۲۶/۱۵۲۰ – ۹۷۴/۱۵۶۶)، رباعی، مأخذ خسروشاهی.
در میان آثار منظوم و منثور قرن هفتم هجری، مثنوی مولوی، علاوه بر نشر حقایق عرفانی، از نظر رواج زبان و شعر فارسی در جهان اسلام، اهمیت فوق العاده ای داشته است. شروح متعددی که بر این کتاب نوشته شده، وسعت فکر و عمق اندیشه مولانا، خداوندگار سخن، را نشان می دهد.کثرت اصطلاحات فارسی در خانقاه های مولویه و اجرای مثنوی خوانی در محافل و مجالس این سلسله، زبان فارسی را زبان راز و نیاز صوفیان اهل حق گردانیده بود.
فعالیت ادبی سخنوران و نویسندگان در دورة میانه تاریخ ادبیات ترک، که از استقرار سلجوقیان روم در آناطولی (قرن پنجم هجری/ یازدهم میلادی) شروع و تا عصر ادبی دورة تنظیمات (نیمة قرن نوزدهم میلادی) خاتمه می یابد، در دربار و خانقاه متمرکز بود. این دو کانون ادبی و فرهنگی یعنی Divan Edebiyati (ادبیات درباری) و Takke Edebiyati (ادبیات خانقاه) بشدت تحت نفوذ و تأثیر زبان و ادبیات فارسی قرار داشت.
در دورة میانة مرکز فعالیت ادبی دیگری هم بنام Halk Edebiyati (ادبیات عامه)، به زبان ترکی، وجود داشت که از نظر ادبی فاقد ارزش بوده است. اصولاً در این دوره «شعر ترکی در مرتبة دون شعر فارسی قرار داشته است بلکه شعر ترکی را شعر نمی شمرده اند».


کلمات دیگر: