دالیای سیاه (به انگلیسی: Black Dahlia) نام مستعاری است که به الیزابت شرت (به انگلیسی: Elizabeth Short) (۲۹ ژوئیه ۱۹۲۴–۱۵ ژانویه ۱۹۴۷)، یک زن آمریکایی که قربانی یک قتل بسیار علنی در سال ۱۹۴۷ بود، داده شد. دوستانش او را به دلیل چهره رنگ پریده و لباس های مشکی که می پوشید، «دالیای سیاه» می خواندند. نام مستعار او ممکن است از یک رمز و راز قتل فیلم نوآربه نام دالیا آبی که در آوریل سال ۱۹۴۶ منتشر شد گرفته شده باشد. در تاریخ ۱۵ ژانویه سال ۱۹۴۷ جسد او در حالی که از کمر قطعه شده بود، در پارک لیمرت، لس آنجلس، کالیفرنیا پیدا شد. قتل حل نشده شرت، منبع گمانه زنی های گسترده بوده است و منجر به دستگیری مظنونان بسیاری، و تولید کتاب ها و فیلم هایی بر اساس داستان قتل او شده است. قتل شرت را یکی از قدیمی ترین مورد قتل حل نشده در تاریخ لس آنجلس می توان دانست.
The FBI's Black Dahlia files from the FBI's Freedom of Information Act site.
"Somebody Knows" episode a 1950 radio program on the case.
شرت در هاید پارک، بوستون، سومین از پنج دختر کلئو و فوئبو مائه سایر شرت زاده شد. او در مدفورد، ماساچوست، در حومه بوستون بزرگ شد. پدر او زمین گلف مینیاتوری تا سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، درست در زمانی که او بیشترین پول خود را از دست داده بود ساخت. یک روز در سال ۱۹۳۰، او ماشین خود بر روی یک پل پارک کرده و برای سال ها ناپدید می شود. این موجب شد بسیاری فرض را بر این گذاشتند که او خودکشی کرده است. فوئبو مائه شرت همراه با خانواده اش به یک آپارتمان کوچک در مدفورد نقل مکان کند و به عنوان یک حسابدار برای حمایت از خانواده اش کار می کند. این روند ادامه داشت تا اینکه نامه عذرخواهی از طرف کلئو شرت دریافت می کند که وی هنوز زنده است و در کالیفرنیا زندگی نمی کند.
وی با ناراحتی از آسم و برونشیت، در شانزده سالگی برای گذراندن زمستان به میامی فرستاده شد. در طی سه سال، او در فلوریدا در طول ماه های سرد زندگی کرد و بقیه سال ها را در مدفور به سر برد. در نوزده سالگی، او به والهو، کالیفرنیا برای زندگی با پدرش، که در کشتی سازی نزدیک جزیره ماره در نیروی دریایی در خلیج سانفرانسیسکو مشغول به کار بود سفر کرد. در اوایل سال ۱۹۴۳، شرت و پدرش به لس آنجلس نقل مکان کردند، اما او را به دنبال تعلیم و تربیت ترک می کند، و مشغول به یک کار در رابطه با پستی در کمپ کوک (در حال حاضر پایگاه نیروی هوایی وندنبرگ)، در نزدیکی لامپوک، کالیفرنیا می شود. او به سنتا باربارا، جایی که او در ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۳ به دلیل نوشیدن نوشیدنی الکی زیر سن قانونی دستگیر شد، نقل مکان کرد. مقامات او را به مدفورد می فرستند، اما او به فلوریدا بر می گردد.
در زمانی که در فلوریدا به سر می برد، سرگرد متی مایکل گوردون، یک افسر نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را در گروه ۲ تکاوران هوایی، جایی که این افسر برای اعزام به برمه هند تعلیم می دید، را ملاقات می کند. او به دوستانش می گوید که به او پیشنهاد ازدواجی از طرف گوردون داده شد و او این پیشنهاد را پذیرفته، اما گوردون در ۱۰ آگوست سال ۱۹۴۵ در یک حادثه، کمتر از یک هفته قبل از تسلیم ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم درگذشت.شرت در ژوئیه ۱۹۴۶ برای دیدن ستوان نیروی هوایی جوزف گوردون فیکلینگ، که او را از فلوریدا می شناخت به لس آنجلس بازگشت. فیکلینگ در نیروی دریایی هوایی، لانگ بیچ مستقر شد. شرت شش ماه گذشته از زندگی خود را در جنوب کالیفرنیا، بیشتر در منطقه لس آنجلس به سر برد.
The FBI's Black Dahlia files from the FBI's Freedom of Information Act site.
"Somebody Knows" episode a 1950 radio program on the case.
شرت در هاید پارک، بوستون، سومین از پنج دختر کلئو و فوئبو مائه سایر شرت زاده شد. او در مدفورد، ماساچوست، در حومه بوستون بزرگ شد. پدر او زمین گلف مینیاتوری تا سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، درست در زمانی که او بیشترین پول خود را از دست داده بود ساخت. یک روز در سال ۱۹۳۰، او ماشین خود بر روی یک پل پارک کرده و برای سال ها ناپدید می شود. این موجب شد بسیاری فرض را بر این گذاشتند که او خودکشی کرده است. فوئبو مائه شرت همراه با خانواده اش به یک آپارتمان کوچک در مدفورد نقل مکان کند و به عنوان یک حسابدار برای حمایت از خانواده اش کار می کند. این روند ادامه داشت تا اینکه نامه عذرخواهی از طرف کلئو شرت دریافت می کند که وی هنوز زنده است و در کالیفرنیا زندگی نمی کند.
وی با ناراحتی از آسم و برونشیت، در شانزده سالگی برای گذراندن زمستان به میامی فرستاده شد. در طی سه سال، او در فلوریدا در طول ماه های سرد زندگی کرد و بقیه سال ها را در مدفور به سر برد. در نوزده سالگی، او به والهو، کالیفرنیا برای زندگی با پدرش، که در کشتی سازی نزدیک جزیره ماره در نیروی دریایی در خلیج سانفرانسیسکو مشغول به کار بود سفر کرد. در اوایل سال ۱۹۴۳، شرت و پدرش به لس آنجلس نقل مکان کردند، اما او را به دنبال تعلیم و تربیت ترک می کند، و مشغول به یک کار در رابطه با پستی در کمپ کوک (در حال حاضر پایگاه نیروی هوایی وندنبرگ)، در نزدیکی لامپوک، کالیفرنیا می شود. او به سنتا باربارا، جایی که او در ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۳ به دلیل نوشیدن نوشیدنی الکی زیر سن قانونی دستگیر شد، نقل مکان کرد. مقامات او را به مدفورد می فرستند، اما او به فلوریدا بر می گردد.
در زمانی که در فلوریدا به سر می برد، سرگرد متی مایکل گوردون، یک افسر نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را در گروه ۲ تکاوران هوایی، جایی که این افسر برای اعزام به برمه هند تعلیم می دید، را ملاقات می کند. او به دوستانش می گوید که به او پیشنهاد ازدواجی از طرف گوردون داده شد و او این پیشنهاد را پذیرفته، اما گوردون در ۱۰ آگوست سال ۱۹۴۵ در یک حادثه، کمتر از یک هفته قبل از تسلیم ژاپن و پایان جنگ جهانی دوم درگذشت.شرت در ژوئیه ۱۹۴۶ برای دیدن ستوان نیروی هوایی جوزف گوردون فیکلینگ، که او را از فلوریدا می شناخت به لس آنجلس بازگشت. فیکلینگ در نیروی دریایی هوایی، لانگ بیچ مستقر شد. شرت شش ماه گذشته از زندگی خود را در جنوب کالیفرنیا، بیشتر در منطقه لس آنجلس به سر برد.
wiki: دالیای سیاه