کلمه جو
صفحه اصلی

فرو افشاندن

فرهنگ فارسی

افشاندن . پخش کردن

لغت نامه دهخدا

فروافشاندن. [ ف ُ اَ دَ ] ( مص مرکب ) افشاندن. پخش کردن.


کلمات دیگر: