( فرود آورده ) به زیر آورده . یا تسلیم شده
فرود اورده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( فرودآورده ) فرودآورده. [ ف ُ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) بزیرآورده. || تسلیم شده. زمین خورده :
فرودآی از سر این کبر و این ناز
فرودآورده خود را مینداز.
فرودآی از سر این کبر و این ناز
فرودآورده خود را مینداز.
نظامی.
کلمات دیگر: