( فرود آرامیدن ) آرام گرفتن . فرو نشستن
فرود ارامیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( فرودآرامیدن ) فرودآرامیدن. [ ف ُ دَ ] ( مص مرکب ) آرام گرفتن. فرونشستن. آرامش یافتن : حرارتها ساکن شود و خلطها از جوش فرودآرامد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به فروآرامیدن شود.
کلمات دیگر: