کلمه جو
صفحه اصلی

شحتله

لغت نامه دهخدا

( شحتلة ) شحتلة. [ ش َ ت َ ل َ ] ( ع اِ ) آنچه از یک بار برکندن حاصل شود از موی و مانند آن. یقال : اعطنی شحتلة من کذا؛ ای نتفة منه. ( منتهی الارب ). در شرح قاموس آمده که این کلمه غیر عربی است و در لسان العرب نیامده است. ( از اقرب الموارد ).

شحتلة. [ ش َ ت َ ل َ ] (ع اِ) آنچه از یک بار برکندن حاصل شود از موی و مانند آن . یقال : اعطنی شحتلة من کذا؛ ای نتفة منه . (منتهی الارب ). در شرح قاموس آمده که این کلمه غیر عربی است و در لسان العرب نیامده است . (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: