شیر لغت حمیری است بلغت حمیر شیر و لبن .
شخا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شخا. [ ش َ ] (ع اِ) شیر، لغت حمیری است . (منتهی الارب ). به لغت حمیر شیر و لبن . (ناظم الاطباء). شیر نوشیدنی .
شخا. [ش َ ] ( اِ ) خراش و خلیدن و فرورفتن چیزی باشد به جایی. ( برهان ). خراشیدن و خلیدن. ( رشیدی ) ( سروری ). به معنی شخن و شخانیدن مصدر آن است. ( فرهنگ جهانگیری ).
شخا. [ ش َ ] ( ع اِ ) شوره زار. این کلمه در اصل شخو بوده و واو ماقبل ْ مفتوح قلب به الف شده است. ( از اقرب الموارد ). شوره زار. ( منتهی الارب ).
شخا. [ ش َ ] ( ع اِ ) شیر، لغت حمیری است. ( منتهی الارب ). به لغت حمیر شیر و لبن. ( ناظم الاطباء ). شیر نوشیدنی.
شخا. [ ش َ ] ( ع اِ ) شوره زار. این کلمه در اصل شخو بوده و واو ماقبل ْ مفتوح قلب به الف شده است. ( از اقرب الموارد ). شوره زار. ( منتهی الارب ).
شخا. [ ش َ ] ( ع اِ ) شیر، لغت حمیری است. ( منتهی الارب ). به لغت حمیر شیر و لبن. ( ناظم الاطباء ). شیر نوشیدنی.
شخا. [ش َ ] (اِ) خراش و خلیدن و فرورفتن چیزی باشد به جایی . (برهان ). خراشیدن و خلیدن . (رشیدی ) (سروری ). به معنی شخن و شخانیدن مصدر آن است . (فرهنگ جهانگیری ).
شخا. [ ش َ ] (ع اِ) شوره زار. این کلمه در اصل شخو بوده و واو ماقبل ْ مفتوح قلب به الف شده است . (از اقرب الموارد). شوره زار. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: