کلمه جو
صفحه اصلی

غماء

لغت نامه دهخدا

غماء. [ غ ِ ] ( ع اِ ) آسمان خانه یا آنچه بالای آسمان خانه باشد از چوب و خاک و جز آن. ( از منتهی الارب ). سقف خانه ، و گفته اند: آنچه بالای خانه از خاک و جز آن باشد. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).

غماء. [ غ َم ْ ما ] ( ع ص ) مؤنث اَغَم . ( منتهی الارب ). || شب غماء؛ شبی که هلال آن ناپدید باشد. لیلة غماء؛ ای طامس هلالها. ( از اقرب الموارد ). و قولهم صمنا للغماء؛ ای صمنا علی غیر رؤیة الهلال ؛ یعنی روزه داشتیم جهت ابهام آسمان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ( اِ ) اندوه. ( منتهی الارب ). غم. حزن. گویند: مثلک یکشف الغماء. ( از اقرب الموارد ). || بلاء و سختی. ( منتهی الارب ). داهیه. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). بمعنی غُمّی ̍. رجوع به تاج العروس و غُمّی ̍ شود.

غماء. [ غ َم ْ ما ] (ع ص ) مؤنث اَغَم ّ . (منتهی الارب ). || شب غماء؛ شبی که هلال آن ناپدید باشد. لیلة غماء؛ ای طامس هلالها. (از اقرب الموارد). و قولهم صمنا للغماء؛ ای صمنا علی غیر رؤیة الهلال ؛ یعنی روزه داشتیم جهت ابهام آسمان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) اندوه . (منتهی الارب ). غم . حزن . گویند: مثلک یکشف الغماء. (از اقرب الموارد). || بلاء و سختی . (منتهی الارب ). داهیه . (اقرب الموارد) (تاج العروس ). بمعنی غُمّی ̍. رجوع به تاج العروس و غُمّی ̍ شود.


غماء. [ غ ِ ] (ع اِ) آسمان خانه یا آنچه بالای آسمان خانه باشد از چوب و خاک و جز آن . (از منتهی الارب ). سقف خانه ، و گفته اند: آنچه بالای خانه از خاک و جز آن باشد. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).



کلمات دیگر: