( مصدر ) اظهار عشق و دوستی شدید کردن عشق بازی کردن عشق ورزیدن .
عشق باخت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عشق باخت. [ ع ِ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) عشق باختن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عشق شود :
آفتی نبود بتر از ناشناخت
تو برِ یار و ندانی عشق باخت.
آفتی نبود بتر از ناشناخت
تو برِ یار و ندانی عشق باخت.
مولوی.
کلمات دیگر: