کلمه جو
صفحه اصلی

صنجهل

لغت نامه دهخدا

صنجهل. [ ] ( اِخ ) از مشاهیر حکما و اطبای هند و ماهر در علم نجوم. وی در زمان هارون و مأمون میزیست. وی را تألیفاتی بسیار است از جمله کتاب شرک الهندی است که بفارسی بود. سپس بعربی ترجمه شد و «کتاب سرد» در مداوا و علامات امراض و مشتمل است بر ده مقاله و به امر یحیی بن برمک خالدی به عربی نقل گردید. ( از عیون الانباء ج 2 ص 32 و قاموس الاعلام ترکی ). و او راست : اسرارالمسائل ( الفهرست ابن الندیم ) و کتب دیگر.


کلمات دیگر: