کلمه جو
صفحه اصلی

طوط

لغت نامه دهخدا

طوط. ( ع اِ ) مار. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || پنبه. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ) ( مهذب الاسماء ). قطن. ( فهرست مخزن الادویه ). || قطن بردی. لوئی. || ( ص ) مرد بلندبالا. ( منتهی الارب ). مرد دراز. ( مهذب الاسماء ). دراز. ( منتخب اللغات ). || ( اِ ) باشه. ( منتهی الارب ). || شب پره. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). خفاش. || ( ص ) خُرد. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). ریزه. || مرد سخت پیکار. ( منتهی الارب ). شدیدالخصومة. ( منتخب اللغات ). || دلیر. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || گشن تیزشهوت. ( منتهی الارب ). شتر مست و بیقرار برای گشنی. ( منتخب اللغات ). ج ، اطواط.

طوط. [ طَ ] ( ع مص ) طیوط. تیزشهوت گردیدن گشن. بانگ کردن گشن. ( منتهی الارب ).

طوط. (ع اِ) مار. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || پنبه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). قطن . (فهرست مخزن الادویه ). || قطن بردی . لوئی . || (ص ) مرد بلندبالا. (منتهی الارب ). مرد دراز. (مهذب الاسماء). دراز. (منتخب اللغات ). || (اِ) باشه . (منتهی الارب ). || شب پره . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). خفاش . || (ص ) خُرد. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ریزه . || مرد سخت پیکار. (منتهی الارب ). شدیدالخصومة. (منتخب اللغات ). || دلیر. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || گشن تیزشهوت . (منتهی الارب ). شتر مست و بیقرار برای گشنی . (منتخب اللغات ). ج ، اطواط.


طوط. [ طَ ] (ع مص ) طیوط. تیزشهوت گردیدن گشن . بانگ کردن گشن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: