کلمه جو
صفحه اصلی

صنابی

لغت نامه دهخدا

صنابی. [ ص ِ ] ( ص نسبی ) اسب سپید یا اسب گلگون که با مویهای سپید آمیخته باشد. ( منتهی الارب ). اسب کمیت یا بور که سفیدی با وی آمیخته بود. ( مهذب الاسماء ). در صبح الاعشی آرد: و ان خابطشقرة الاشقر او الکمیت شقرة بیضاء قیل صنابی اخذاً من الصناب و هو الخردل بالزبیب. ( صبح الاعشی ص 19 ج 2 ).


کلمات دیگر: