کلمه جو
صفحه اصلی

فرو دوانیدن

فرهنگ فارسی

به زیر جاری کردن چون فرو دوانیدن آب .

لغت نامه دهخدا

فرودوانیدن. [ ف ُ دَ دَ ] ( مص مرکب ) بزیر جاری کردن چون فرودوانیدن آب ، اشک و خون. ( یادداشت بخط مؤلف ).


کلمات دیگر: