کلمه جو
صفحه اصلی

طوماس

لغت نامه دهخدا

طوماس. [ طُ ] ( اِخ ) از حواریون عیسی ( ع ). ( ایران باستان ج 3 ص 2633 ).

طوماس. [ طُ] ( اِخ ) آرتسرونی . مورخ قرن دهم م. ( ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 46 ).

طوماس. [ طُ ] ( اِخ ) مرگائی . مؤلف کتاب حکام که در840 م. نگاشته است و از روابط فرقه نسطوری با پادشاهان ایران بحث میکند و تاریخ عهد هرقل خسرو دوم را شرح میدهد. ( ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 47 ).

طوماس . [ طُ ] (اِخ ) از حواریون عیسی (ع ). (ایران باستان ج 3 ص 2633).


طوماس . [ طُ ] (اِخ ) مرگائی . مؤلف کتاب حکام که در840 م . نگاشته است و از روابط فرقه ٔ نسطوری با پادشاهان ایران بحث میکند و تاریخ عهد هرقل خسرو دوم را شرح میدهد. (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 47).


طوماس . [ طُ] (اِخ ) آرتسرونی . مورخ قرن دهم م . (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 46).



کلمات دیگر: