کلمه جو
صفحه اصلی

صنوت

لغت نامه دهخدا

صنوت . [ ص َن ْ نُو ] (ع اِ) زنبیل از برگ خرما. (منتهی الارب ). الدوخلة الصغیرة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || غلاف . قاروره و سرپوش آن . ج ، صَنانیت . (منتهی الارب ).


صنوت. [ ص َن ْ نُو ] ( ع اِ ) زنبیل از برگ خرما. ( منتهی الارب ). الدوخلة الصغیرة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || غلاف. قاروره و سرپوش آن. ج ، صَنانیت. ( منتهی الارب ).

صنوة. [ ص ِ وَ ] ( ع اِ ) تأنیث صنو. ( منتهی الارب ). رجوع به صنو شود.


کلمات دیگر: