کلمه جو
صفحه اصلی

فروتر نشستن

فرهنگ فارسی

عقب نشستن . پائین تر نشستن

لغت نامه دهخدا

فروتر نشستن. [ ف ُ ت َ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) عقب نشستن. پائین تر نشستن. خاموش شدن :
چو بشنید پاسخ فروتر نشست
برو خیره شد مرد یزدان پرست.
فردوسی.


کلمات دیگر: