کالبد
صندوق خاکی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صندوق خاکی. [ ص َ ق ِ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کالبد. تن. بدن :
چون نیندیشی که بی حاجت روان پاک را
ایزد دانا در این صندوق خاکی چون دمید.
چون نیندیشی که بی حاجت روان پاک را
ایزد دانا در این صندوق خاکی چون دمید.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: