کلمه جو
صفحه اصلی

این جهانی

فارسی به انگلیسی

mortal, mundane, temporal, terrestrial

فارسی به عربی

ارضی , دنیوی

مترادف و متضاد

terrestrial (صفت)
زمینی، خاکی، دنیوی، این جهانی

worldly (صفت)
جسمانی، مادی، خاکی، دنیوی، این جهانی

mundane (صفت)
خاکی، دنیوی، این جهانی

sublunar (صفت)
زمینی، دنیوی، این جهانی، واقع در زیر قمر

sublunary (صفت)
زمینی، دنیوی، این جهانی، واقع در زیر قمر

فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به (این جهان ) دنیوی

لغت نامه دهخدا

این جهانی. [ ج َ ] ( ص نسبی ) منسوب به این جهان. دنیوی. ( فرهنگ فارسی معین ). منسوب و متعلق به این جهان و این مکان. ( ناظم الاطباء ): باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم... تا روشن گشت که نعمتهای اینجهانی چون روشنایی برق است. ( کلیله و دمنه ). در حرم شاه کنیزکی بود این جهانی و مدتها عاشق جمال این پسر بود. ( سندبادنامه ص 68 ).

پیشنهاد کاربران

زمینی، مادی


کلمات دیگر: