کلمه جو
صفحه اصلی

بازاریابی فرز

دانشنامه عمومی

بازاریابی چابک، چالاک، فرز یا سریع (به انگلیسی: Agile marketing) رویکردی جدید در بازاریابی است که در آن بازاریابان الگوی فرایند اسکرام را دنبال می کنند، که این فرایند برای افزایش هماهنگی اهداف کسب و کار سازمان و کارکنان فروش و نیز برای بهبود ارتباطات در داخل و خارج تیم بازاریابی و افزایش سرعت پاسخگویی در بازاریابی طراحی شده است. رویکرد چابک در زمینه بازاریابی، به معنای استفاده از داده ها و تجزیه و تحلیل آن ها است تا به طور مداوم فرصت های مناسب یا راه حل هایی برای مشکلات در زمان واقعی، تست سریع، ارزیابی نتایج و تکرار سریع موفقیت های قبلی را فراهم کند. در مقیاس یک سازمان، بازاریابی چابک با عملکرد بالا می تواند صدها کمپین را به طور همزمان و چندین ایده جدید را هر هفته اجرا کند. چابکی به معنای توانایی پاسخگویی و واکنش سریع و موفق به تغییرات محیط خارجی یک سازمان است و از این رو بازاریابی چابک روشی را با یک رویکرد انعطاف پذیر تر نسبت به سایر روش ها وضع می کند . در حقیقت بازاریابی چابک فرایند پیدا کردن، آزمایش و اجرای یک سری از پروژه های متمرکز مربوط به بازاریابی یک سازمان است. اصطلاح "Agile" به طور معمول در دنیای طراحی و توسعه نرم افزار مورد استفاده قرار می گیرد. یک تیم از توسعه دهندگان نرم افزار اهداف توسعه را برای مدت مشخصی (معمولاً یک هفته) تعیین می کند. سپس، هر یک از اعضای تیم بر این عناصر تمرکز می کنند. هنگامی که یا زمان تعیین شده پایان یافته یا پروژه کامل شده است، برای ارزیابی معیارهای مورد نظر، بررسی انجام می شود. بازاریابی چابک از همین روند در زمینه محتوا و تبلیغات استفاده می کند. بعضی از پروژه های بازاریابی (یعنی کمپین تبلیغاتی، تست صفحه فرود، و غیره) به وظایف مختلف در مرحله برنامه ریزی تقسیم می شوند. سپس وظایف انجام می شود. در نهایت، تیم بررسی و بهبود وظایف خود را براساس تجارب آموخته شده از مرحله قبل انجام می دهد.
وضع اصول در مقابل توسعه نرم افزار
استراتژی در مقابل اجرای عملیات
رسیدن به اهداف در مقابل کامل کردن کارها
همراهی تیم و مدیریت در مقابل عملکرد تیم به تنهایی
روند بلند مدت در مقابل روند کوتاه مدت
پس از جنگ جهانی صنایع تولیدی و ماشین ژاپن که به اندازه آمریکا صاحب رونق نبودند، درگیر محدودیت های بسیاری شدند. بسیاری از کارخانه ها مجبور بودند تا به هر شکل بهره وری را به خط تولید خود وارد کنند تا بتوانند دوام بیاورند. شرکت تویوتا تا حدودی توانست به شرایط غلبه کند و از طریق سیستم تولید خود (به انگلیسی: Toyota System Production : TPS) بسیاری از مفاهیم سیستم چابک مانند رشد مداوم و کاهش هدررفت و بصری سازی جریان کاری کار خود را توسعه دهد. به کارگیری این مفاهیم کم کم سبب شد تا صنعت خودروی ژاپن به عنوان کارآمدترین و بالاترین کیفیت در جهان شناخته شود. شرکت های مثل فوجی و هوندا نیز با تغییر سیستم تولید خود و به کارگیری مدیریت چابک توانستند بازده خود را در طولانی مدت چندین برابر کنند. درابتدای قرن ۲۱ برنامه نویسان به این نتیجه رسیدند که برای افزایش بازدهی و استفاده مطلوبتر از زمان در پروژه ها روشی جدید را به نام مدیریت چابک در فرایند مدیریت پروژه به کار گیرند. به این شکل که کار را به بخش های کوچک تقسیم و بین اعضای تیم با تخصص های مربوط تقسیم کنند. پس از نتایج خوب مدیریت چابک در بخش برنامه نویسی، بازاریابان هم تصمیم گرفتند تا از این رویکرد در کار خود استفاده کنند و پروژه های بزرگ و طولانی را به بخش های کوچک و مشخص تقسیم کنند و به این شکل کارایی و اثر بخشی را افزایش دهند.
در بازاریابی چابک تیم همیشه باید آگاه و مطلع از شرایط روز باشد تا بتواند به سرعت خود را با تغییرات هماهنگ کند. در این نوع بازاریابی، تجربه و تلاش اعضای تیم و کارکنان سازمان با هم ترکیب می شود و سبب افزایش سرعت و افزایش قابلیت واکنش به تغییرات می شود.
ابزار بازاریابی زیادی وجود دارد که به تیم کمک می کند اطلاعات بیشتری را که برای بازاریابی چابک نیاز دارد، به دست آورد.


کلمات دیگر: