کلمه جو
صفحه اصلی

البه

فرهنگ فارسی

(صفت ) جمع لبیب خردمندان پرمغزان .
جوشن چرمین

لغت نامه دهخدا

( البة ) البة. [ اُ ب َ] ( ع اِامص ) گرسنگی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ).

البة. [ اَ ل َ ب َ ] ( ع اِ ) جوشن چرمین. ( منتهی الارب ).
البه. [ اُ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند. ( از مؤیدالفضلا ) :
دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد
معده سوخته ام در طمع خام افتاد.
بسحاق اطعمه.

البه . [ اُ ب َ / ب ِ ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند. (از مؤیدالفضلا) :
دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد
معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد.

بسحاق اطعمه .



البة. [ اَ ل َ ب َ ] (ع اِ) جوشن چرمین . (منتهی الارب ).


البة. [ اُ ب َ] (ع اِامص ) گرسنگی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).


فرهنگ عمید

= اُلبا

اُلبا#NAME?


دانشنامه عمومی

آلبه. آلبه (به فرانسوی: Albé) یک کمون در فرانسه است که در canton of Villé واقع شده است.
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
آلبه ۱۰٫۸۳ کیلومترمربع مساحت و ۴۶۷ نفر جمعیت دارد.

[اُ بَ] (ع اِامص) گرسنگی. || [ اُ بَ/ بِ] (اِ) طعامی است ترکان را که در آفتاب پزند؛ مثال:دوش ترکانه مرا البه دلارام افتاد معده ٔ سوخته ام در طمع خام افتاد (رک. دهخدا).



کلمات دیگر: