<div class="boxBd">مفتقد. [ م ُ ت َ ق َ ] ( ع ص ) گم کرده شده. نایافته شده. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). گمشده. جستجوشده. ( از ناظم الاطباء ). از دست داده. از میان رفته : <br>منتهای اختیار آن است خود<br>کاختیارش گردد اینجا مفتقد.<div class="au">مولوی.</div>و رجوع به افتقاد شود. || تفقد کرده شده یعنی بازپرس کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ).</div>

مفتقد. [ م ُ ت َ ق َ ] ( ع ص ) گم کرده شده. نایافته شده. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). گمشده. جستجوشده. ( از ناظم الاطباء ). از دست داده. از میان رفته : منتهای اختیار آن است خود کاختیارش گردد اینجا مفتقد. مولوی. و رجوع به افتقاد شود. || تفقد کرده شده یعنی بازپرس کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">(مُ تَ قَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - گم کرده . ۲ - جستجو کرده شده .</div>

(مُ تَ قَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - گم کرده . ۲ - جستجو کرده شده .

فرهنگ معین

<div class="boxBd">گم شده، جستجو شده.</div>

مفتقد

فرهنگ معین

لغت نامه دهخدا

فرهنگ عمید