التفاف. [ اِ ت ِ ]( ع مص ) جامه در خود پیچیدن. یقال التف فی ثوبه و کذا التف به. ( منتهی الارب ). خود را در جامه پیچیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || افزون شدن گیاه و درهم پیچیدن آن. ( منتهی الارب ). بهم درشدن شاخهای درخت. ( تاج المصادر بیهقی ). بهم درشدن گیاه و شاخ درخت وبرپیچیده شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ).