کلمه جو
صفحه اصلی

ابن الخلال

لغت نامه دهخدا

ابن الخلال . [ اِ نُل ْ خ َل ْ لا ] (اِخ ) مکنی به ابوالطیب . از فقهاء داودیین . کتاب ابطال القیاس و کتاب النکت و کتاب نعت الحکمة فی اصول الفقه از اوست . (ابن الندیم ).


ابن الخلال. [ اِ نُل ْ خ َل ْ لا ] ( اِخ ) مکنی به ابوالطیب. از فقهاء داودیین. کتاب ابطال القیاس و کتاب النکت و کتاب نعت الحکمة فی اصول الفقه از اوست. ( ابن الندیم ).

ابن الخلال. [ اِ نُل ْ خ َل ْ لا ] ( اِخ ) ابوالحجاج یوسف بن محمد. وفات 566 هَ.ق. دیوان انشاء مصر در ایام عبدالمجید عبیدی و پس از او با ابن خلال بود. او در بلاغت معروف بود و شعر نیکو میگفت و تا زمان کهولت در کار انشا بود و در آخر عمر انزوا گزید.

ابن الخلال . [ اِ نُل ْ خ َل ْ لا ] (اِخ ) ابوالحجاج یوسف بن محمد. وفات 566 هَ .ق . دیوان انشاء مصر در ایام عبدالمجید عبیدی و پس از او با ابن خلال بود. او در بلاغت معروف بود و شعر نیکو میگفت و تا زمان کهولت در کار انشا بود و در آخر عمر انزوا گزید.



کلمات دیگر: