کلمه جو
صفحه اصلی

تامره

لغت نامه دهخدا

تامره. [ م َرْ رَ ] ( اِخ ) ناحیتی است به عراق عرب که شعبه ای از نهروان از آنجا گذرد و آن را هم «تامره » نامند. ( از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 46 و 219 ). این نام بضبط یاقوت «تامرا» است. رجوع به تامرا شود.

تامره. [ م َرْ رَ ] ( اِخ ) یکی از دو شعبه آب نهروان به عراق عرب. رجوع به تامره و نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 46 و 219 شود. این نام بضبط یاقوت «تامرا» است. رجوع بدان کلمه شود.

تامره . [ م َرْ رَ ] (اِخ ) ناحیتی است به عراق عرب که شعبه ای از نهروان از آنجا گذرد و آن را هم «تامره » نامند. (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 46 و 219). این نام بضبط یاقوت «تامرا» است . رجوع به تامرا شود.


تامره . [ م َرْ رَ ] (اِخ ) یکی از دو شعبه ٔ آب نهروان به عراق عرب . رجوع به تامره و نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 46 و 219 شود. این نام بضبط یاقوت «تامرا» است . رجوع بدان کلمه شود.



کلمات دیگر: