کفیل نقیب
پایندگان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پایندگان. [ ی َ دَ / دِ ]( ص ) کفیل. نقیب : و در معنی نقیب چهار وجه گفتند حسن بصری گفت ضمین باشد آنکه پایندگان و عاقله قوم بود. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 118 س 5 ).
پیشنهاد کاربران
پایندگان : جاودانان
پیش وجود همه آیندگان
بیش بقای همه پایندگان
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۱۵۵.
پیش وجود همه آیندگان
بیش بقای همه پایندگان
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۱۵۵.
کلمات دیگر: