دائمی بودن
جاوید بودن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جاوید بودن. [ دَ ] ( مص مرکب )دائمی بودن. همیشگی بودن. ابدی. سرمدی :
که جاوید بادا خردمند مرد
همیشه بکام و دلش کار کرد.
که جاوید بادا خردمند مرد
همیشه بکام و دلش کار کرد.
فردوسی.
رجوع به جاوید شود.کلمات دیگر: