زنده ابدی
جاوید عمر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جاویدعمر. [ ع ُ ] ( ص مرکب ) زنده ابدی. آنکه عمر ابدی دارد :
جاویدعمر باش که عمر از تو یافت ساز
معمار باغ ملک معمر نکوتر است.
جاویدعمر باش که عمر از تو یافت ساز
معمار باغ ملک معمر نکوتر است.
خاقانی.
رجوع به جاوید شود.کلمات دیگر: