کلمه جو
صفحه اصلی

جاوانیدن

فرهنگ فارسی

صدا کردن پرندگان و سگالیدن آنها در وقت

لغت نامه دهخدا

جاوانیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) صدا کردن پرندگان و سگالیدن آنها در وقت ترس. || دائمی بودن. || تف انداختن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: