کلمه جو
صفحه اصلی

پای گرفتن

لغت نامه دهخدا

پای گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) استوار شدن. محکم شدن :
درختی که اکنون گرفته ست پای
به نیروی شخصی درآید ز پای.
سعدی.


کلمات دیگر: