لقم. خرد مقابل لقم. بزرگ ٠ لقمه ای که بزودی و باسانی خورده شود . لقمه ای که تیز و تند جویده و بلعیده شود.
چپه لقمه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چپه لقمه. [ چ َ پ َ / پ ِ ل ُ م َ / م ِ] ( اِ مرکب ) لقمه خرد، مقابل لقمه بزرگ. لقمه ای که بزودی و بآسانی خورده شود. لقمه ای که تیز و تند جویده و بلعیده شود. مثال : دیو یک تن آدمی را چپه لقمه خود کند؛ یعنی چون لقمه خرد بدهان برد و ببلعد.
کلمات دیگر: