تامل کننده نیک نگرنده
تأمل کن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تأمل کن. [ ت َ ءَم ْ م ُ ک ُ ] ( نف مرکب ) تأمل کننده.نیک نگرنده. رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.
پیشنهاد کاربران
فکرکن
بیندیش
بیندیش
دقت کن
فکر کردن _ اندیشیدن
فکر کن دقت کن بیندیش
دقت کن ، بیندیش
تأمل کردن، ، اندیشیدن
اندیشیدن
اندیشیدن
و
فکر کردن
و
فکر کردن
به معنی فکر کن و بیندیش و یا خوب فکر کن
تأمل کن، بیندیش فکر کن
اندیشیدن فکر کردن
اندیشیدن، فک کردن
کلمات دیگر: