کنایه از قرار و آرام گرفتن
جای گرم داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جای گرم داشتن. [ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از قرار و آرام گرفتن در جای. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). در جائی قرار و آرام گرفتن و بمراقبه رفتن. ( ناظم الاطباء ). جای گرم کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
میگذارم دل در آن کو چون بغربت میروم
بعد من تا چند روزی گرم دارد جای من.
میگذارم دل در آن کو چون بغربت میروم
بعد من تا چند روزی گرم دارد جای من.
ملانسبتی ( از آنندراج ).
رجوع بجای گرم کردن شود.کلمات دیگر: