جاویدی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
از طوائف ممسنی
لغت نامه دهخدا
جاویدی. ( ص نسبی ) همیشگی. دائمی. ابدی :
ازین پنگان برون نورست و نعمتهای جاویدی
همه تنگی و تاریکی است اندر زیر این پنگان.
جاویدی. ( اِخ ) از طوائف ممسنی.این طائفه دارای هزار خانوار و به تیره های ذیل تقسیم میشود: 1 -احمد هارونی. 2 - جوی جان. 3 - حلقه هارون. 4 -ده شیخ. 5 - رودجوزمی. 6 - سلاری. 7 - گنجا. 8- گواری. 9 - سرکوهی. 10 - ملولی عربی. 11- میرحسن عبداﷲ 12 - میرسن. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).
ازین پنگان برون نورست و نعمتهای جاویدی
همه تنگی و تاریکی است اندر زیر این پنگان.
ناصرخسرو.
جاویدی. ( اِخ ) از طوائف ممسنی.این طائفه دارای هزار خانوار و به تیره های ذیل تقسیم میشود: 1 -احمد هارونی. 2 - جوی جان. 3 - حلقه هارون. 4 -ده شیخ. 5 - رودجوزمی. 6 - سلاری. 7 - گنجا. 8- گواری. 9 - سرکوهی. 10 - ملولی عربی. 11- میرحسن عبداﷲ 12 - میرسن. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).
جاویدی . (اِخ ) از طوائف ممسنی .این طائفه دارای هزار خانوار و به تیره های ذیل تقسیم میشود: 1 -احمد هارونی . 2 - جوی جان . 3 - حلقه هارون . 4 -ده شیخ . 5 - رودجوزمی . 6 - سلاری . 7 - گنجا. 8- گواری . 9 - سرکوهی . 10 - ملولی عربی . 11- میرحسن عبداﷲ 12 - میرسن . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 90).
جاویدی . (ص نسبی ) همیشگی . دائمی . ابدی :
ازین پنگان برون نورست و نعمتهای جاویدی
همه تنگی و تاریکی است اندر زیر این پنگان .
ازین پنگان برون نورست و نعمتهای جاویدی
همه تنگی و تاریکی است اندر زیر این پنگان .
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: