<div class="boxBd"><b>( ندیة )</b> ندیة. [ ن َ ی َ ] ( ع ص ) زن باسخاوت. ( ناظم الاطباء ). تأنیث نَدی. رجوع به نَدی و نَدیّة شود. || زمینی نمناک. ( منتهی الارب ). تأنیث ندی ، به معنی مبتل. ( از المنجد ). رجوع به نَدی شود.<br><hr>ندیة. [ ن َ دی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث نَدی ، به معنی مرطوب و نمدار. رجوع به نَدی شود.</div>

( ندیة ) ندیة. [ ن َ ی َ ] ( ع ص ) زن باسخاوت. ( ناظم الاطباء ). تأنیث نَدی. رجوع به نَدی و نَدیّة شود. || زمینی نمناک. ( منتهی الارب ). تأنیث ندی ، به معنی مبتل. ( از المنجد ). رجوع به نَدی شود. ندیة. [ ن َ دی ی َ ] ( ع ص ) تأنیث نَدی ، به معنی مرطوب و نمدار. رجوع به نَدی شود.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">تانیث ندی است بمعنی مرطوب نمناک .</div>

تانیث ندی است بمعنی مرطوب نمناک .

فرهنگ فارسی

<p><span class=""hl"">ندیة.</span> [ ن َ دی ی َ ] (ع ص ) تأنیث نَدی ّ، به معنی مرطوب و نمدار. رجوع به نَدی ّ شود.<br></p>

ندیة. [ ن َ دی ی َ ] (ع ص ) تأنیث نَدی ّ، به معنی مرطوب و نمدار. رجوع به نَدی ّ شود.

<p><span class=""hl"">ندیة.</span> [ ن َ ی َ ] (ع ص ) زن باسخاوت . (ناظم الاطباء). تأنیث نَدی . رجوع به نَدی و نَدیّة شود. || زمینی نمناک . (منتهی الارب ). تأنیث ندی ، به معنی مبتل . (از المنجد). رجوع به نَدی شود.<br></p>

ندیة. [ ن َ ی َ ] (ع ص ) زن باسخاوت . (ناظم الاطباء). تأنیث نَدی . رجوع به نَدی و نَدیّة شود. || زمینی نمناک . (منتهی الارب ). تأنیث ندی ، به معنی مبتل . (از المنجد). رجوع به نَدی شود.

ندیه

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا